فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 126
جان بي جمال جانان ميل جهان ندارد ، هر کس که اين ندارد حقا که آن ندارد با هيچ کس نشاني زان دلستان نديدم ، يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد هر شبنمي در اين ره صد بحر آتشين است ، دردا که اين معما شرح و بيان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ، اي ساروان فروکش کاين ره کران ندارد چنگ خميده قامت مي خواندت به عشرت ، بشنو که پند پيران هيچت زيان ندارد اي دل طريق رندي از محتسب بياموز ، مست است و در حق او کس اين گمان ندارد احوال گنج قارون کايام داد بر باد ، در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد گر خود رقيب شمع است اسرار از او بپوشان ، کان شوخ سربريده بند زبان ندارد
کس در جهان ندارد يک بنده همچو حافظ
،
زيرا که چون تو شاهي کس در جهان ندارد
تعبیر:
زندگی را زیاد سخت نگیر. فکر کردن به آرزوهای محال زندگی ات را سخت و دشوار می سازد. آسایش زندگی را از دست نده. هر کسی را محرم اسرار خود قرار نده تا دچار دردسر و مشکل نشوی. خوب و بد زندگی زودگذر است.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 138
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد ، به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد آن جوان بخت که مي زد رقم خير و قبول ، بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک ، رهنمونيم به پاي علم داد نکرد دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد ، ناله ها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد سايه تا بازگرفتي ز چمن مرغ سحر ، آشيان در شکن طره شمشاد نکرد شايد ار پيک صبا از تو بياموزد کار ، زان که چالاکتر از اين حرکت باد نکرد کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد ، هر که اقرار بدين حسن خداداد نکرد مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق ، که بدين راه بشد يار و ز ما ياد نکرد
غزليات عراقيست سرود حافظ
،
که شنيد اين ره دلسوز که فرياد نکرد
تعبیر:
احساس می کنی از هدف و مقصود خود دور شده ای و یا عزیزی نسبت به تو کم توجهی می کند. انتظار و امیدواری، مقصود تو را حاصل می کند. نگرانی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 457
هزار جهد بکردم که يار من باشي ، مرادبخش دل بي قرار من باشي چراغ ديده شب زنده دار من گردي ، انيس خاطر اميدوار من باشي چو خسروان ملاحت به بندگان نازند ، تو در ميانه خداوندگار من باشي از آن عقيق که خونين دلم ز عشوه او ، اگر کنم گله اي غمگسار من باشي در آن چمن که بتان دست عاشقان گيرند ، گرت ز دست برآيد نگار من باشي شبي به کلبه احزان عاشقان آيي ، دمي انيس دل سوکوار من باشي شود غزاله خورشيد صيد لاغر من ، گر آهويي چو تو يک دم شکار من باشي سه بوسه کز دو لبت کرده اي وظيفه من ، اگر ادا نکني قرض دار من باشي من اين مراد ببينم به خود که نيم شبي ، به جاي اشک روان در کنار من باشي
من ار چه حافظ شهرم جوي نمي ارزم
،
مگر تو از کرم خويش يار من باشي
تعبیر:
با همه ی سعی و تلاش به نتیجه ی دلخواه و مطلوب نرسیده ای. نا امید نباش. بهتر است دوباره به اعمال و رفتار خود با تعمق بیشتری نظر بیندازی تا نواقص و معایب کار را بشناسی و آنها را برطرف سازی. کارها را نیمه تمام رها نکن. تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه، دست از تلاش برندار.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 124
آن که از سنبل او غاليه تابي دارد ، باز با دلشدگان ناز و عتابي دارد از سر کشته خود مي گذري همچون باد ، چه توان کرد که عمر است و شتابي دارد ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف ، آفتابيست که در پيش سحابي دارد چشم من کرد به هر گوشه روان سيل سرشک ، تا سهي سرو تو را تازه تر آبي دارد غمزه شوخ تو خونم به خطا مي ريزد ، فرصتش باد که خوش فکر صوابي دارد آب حيوان اگر اين است که دارد لب دوست ، روشن است اين که خضر بهره سرابي دارد چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر ، ترک مست است مگر ميل کبابي دارد جان بيمار مرا نيست ز تو روي سوال ، اي خوش آن خسته که از دوست جوابي دارد
کي کند سوي دل خسته حافظ نظري
،
چشم مستش که به هر گوشه خرابي دارد
تعبیر:
همراه هر خوشی و شادی رنج و حسرت است. باید آن را تحمل کرد. از دوری دوست در رنج و عذابی. راه رسیدن به او دشوار نیست. اگر عاشقی، صادق باش و ریا و تزویر را از خود دور کن. قدر لحظه ها و فرصت ها را بدان.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 195
غلام نرگس مست تو تاجدارانند ، خراب باده لعل تو هوشيارانند تو را صبا و مرا آب ديده شد غماز ، و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند ز زير زلف دوتا چون گذر کني بنگر ، که از يمين و يسارت چه سوگوارانند گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببين ، که از تطاول زلفت چه بي قرارانند نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو ، که مستحق کرامت گناهکارانند نه من بر آن گل عارض غزل سرايم و بس ، که عندليب تو از هر طرف هزارانند تو دستگير شو اي خضر پي خجسته که من ، پياده مي روم و همرهان سوارانند بيا به ميکده و چهره ارغواني کن ، مرو به صومعه کان جا سياه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
،
که بستگان کمند تو رستگارانند
تعبیر:
از هرجا می توان به اشتباه و خطای خود پی برد و راه درست را انتخاب کرد. از تجربه ی دیگران استفاده کن. به تنهایی نمی توانی این راه مشکل را طی کنی. هوشیار و عاقبت اندیش باش و فریب لحظه های زودگذر و فریبنده را نخور.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 453
اي که دايم به خويش مغروري ، گر تو را عشق نيست معذوري گرد ديوانگان عشق مگرد ، که به عقل عقيله مشهوري مستي عشق نيست در سر تو ، رو که تو مست آب انگوري روي زرد است و آه دردآلود ، عاشقان را دواي رنجوري
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
،
ساغر مي طلب که مخموري
تعبیر:
با تظاهر و ریا نمی توان به جایی رسید. در هر کاری صداقت لازمه ی کار است. بهتر است اول نقائص خود را برطرف سازی و سپس محکم و استوار به دنبال هدف خود بروی. جوانب کار را بسنج و به خود مغرور نباش تا اشتباهی از تو سر نزند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 149
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نمي گيرد ، ز هر در مي دهم پندش وليکن در نمي گيرد خدا را اي نصيحتگو حديث ساغر و مي گو ، که نقشي در خيال ما از اين خوشتر نمي گيرد بيا اي ساقي گلرخ بياور باده رنگين ، که فکري در درون ما از اين بهتر نمي گيرد صراحي مي کشم پنهان و مردم دفتر انگارند ، عجب گر آتش اين زرق در دفتر نمي گيرد من اين دلق مرقع را بخواهم سوختن روزي ، که پير مي فروشانش به جامي بر نمي گيرد از آن رو هست ياران را صفاها با مي لعلش ، که غير از راستي نقشي در آن جوهر نمي گيرد سر و چشمي چنين دلکش تو گويي چشم از او بردوز ، برو کاين وعظ بي معني مرا در سر نمي گيرد نصيحتگوي رندان را که با حکم قضا جنگ است ، دلش بس تنگ مي بينم مگر ساغر نمي گيرد ميان گريه مي خندم که چون شمع اندر اين مجلس ، زبان آتشينم هست ليکن در نمي گيرد چه خوش صيد دلم کردي بنازم چشم مستت را ، که کس مرغان وحشي را از اين خوشتر نمي گيرد سخن در احتياج ما و استغناي معشوق است ، چه سود افسونگري اي دل که در دلبر نمي گيرد من آن آيينه را روزي به دست آرم سکندروار ، اگر مي گيرد اين آتش زماني ور نمي گيرد خدا را رحمي اي منعم که درويش سر کويت ، دري ديگر نمي داند رهي ديگر نمي گيرد
بدين شعر تر شيرين ز شاهنشه عجب دارم
،
که سر تا پاي حافظ را چرا در زر نمي گيرد
تعبیر:
ریا و دروغ را رها کن تا اعتماد مردم را جلب کنی. صداقت و درستی را پیشه ی خود ساز تا بهتر به هدف خود دست یابی. دوستان و ناصحان خیراندیش را از خود نرنجان زیرا در هر کار به کمک فکری دیگران احتیاج پیدا می کنی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 146
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي آورد ، دل شوريده ما را به بو در کار مي آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم ، که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار مي آورد فروغ ماه مي ديدم ز بام قصر او روشن ، که رو از شرم آن خورشيد در ديوار مي آورد ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم ، ولي مي ريخت خون و ره بدان هنجار مي آورد به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گه ، کز آن راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود ، اگر تسبيح مي فرمود اگر زنار مي آورد عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد ، به عشوه هم پيامي بر سر بيمار مي آورد
عجب مي داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه
،
ولي منعش نمي کردم که صوفي وار مي آورد
تعبیر:
بهتر است در دیدگاه ها و نظرات خود دقت کافی داشته باشی. هر هدف و مقصودی نهایتاً مفید و خوب نیست. سنجیدگی و هوشیاری و عاقبت اندیشی، همه، حوادث احتمالی و شکست ها را از انسان دور می سازد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 132
به آب روشن مي عارفي طهارت کرد ، علي الصباح که ميخانه را زيارت کرد همين که ساغر زرين خور نهان گرديد ، هلال عيد به دور قدح اشارت کرد خوشا نماز و نياز کسي که از سر درد ، به آب ديده و خون جگر طهارت کرد امام خواجه که بودش سر نماز دراز ، به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد دلم ز حلقه زلفش به جان خريد آشوب ، چه سود ديد ندانم که اين تجارت کرد
اگر امام جماعت طلب کند امروز
،
خبر دهيد که حافظ به مي طهارت کرد
تعبیر:
دعا و نماز بی ریا و صادقانه به درگاه خداوند تو را به هدف نزدیک می کند. به دینداران ریاکار اعتماد نکن. صداقت رمز پیروزی است. با دوستان صمیمی و صادق باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 390
افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن ، مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي ، تا نشيند هر کسي اکنون به جاي خويشتن خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت ، کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن تا ابد معمور باد اين خانه کز خاک درش ، هر نفس با بوي رحمان مي وزد باد يمن شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او ، در همه شهنامه ها شد داستان انجمن خنگ چوگاني چرخت رام شد در زير زين ، شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن جويبار ملک را آب روان شمشير توست ، تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بکن بعد از اين نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت ، خيزد از صحراي ايذج نافه مشک ختن گوشه گيران انتظار جلوه خوش مي کنند ، برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن مشورت با عقل کردم گفت حافظ مي بنوش ، ساقيا مي ده به قول مستشار موتمن
اي صبا بر ساقي بزم اتابک عرضه دار
،
تا از آن جام زرافشان جرعه اي بخشد به من
تعبیر:
به زودی خبرهای خوشی به تو می رسد و همه چیز رنگ و بوی دیگری می گیرد. دوران ناراحتی به سر می رسد و شاهد مقصود را در آغوش می کشی به شرط آنکه فرصت را غنیمت شماری. اجازه نده مغرضان تو را نا امید کنند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 189
طاير دولت اگر باز گذاري بکند ، يار بازآيد و با وصل قراري بکند ديده را دستگه در و گهر گر چه نماند ، بخورد خوني و تدبير نثاري بکند دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من ، هاتف غيب ندا داد که آري بکند کس نيارد بر او دم زند از قصه ما ، مگرش باد صبا گوش گذاري بکند داده ام باز نظر را به تذروي پرواز ، بازخواند مگرش نقش و شکاري بکند شهر خاليست ز عشاق بود کز طرفي ، مردي از خويش برون آيد و کاري بکند کو کريمي که ز بزم طربش غمزده اي ، جرعه اي درکشد و دفع خماري بکند يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب ، بود آيا که فلک زين دو سه کاري بکند
حافظا گر نروي از در او هم روزي
،
گذري بر سرت از گوشه کناري بکند
تعبیر:
به آرزوی خود خواهی رسید فقط کمی همت و اراده می خواهد. صبر و استقامت را از یاد نبر. در انتظار دیدار دوستی به سر می بری. به زودی او را خواهی دید.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 11 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 473
وقت را غنيمت دان آن قدر که بتواني ، حاصل از حيات اي جان اين دم است تا داني کام بخشي گردون عمر در عوض دارد ، جهد کن که از دولت داد عيش بستاني باغبان چو من زين جا بگذرم حرامت باد ، گر به جاي من سروي غير دوست بنشاني زاهد پشيمان را ذوق باده خواهد کشت ، عاقلا مکن کاري کآورد پشيماني محتسب نمي داند اين قدر که صوفي را ، جنس خانگي باشد همچو لعل رماني با دعاي شبخيزان اي شکردهان مستيز ، در پناه يک اسم است خاتم سليماني پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ ، کاين همه نمي ارزد شغل عالم فاني يوسف عزيزم رفت اي برادران رحمي ، کز غمش عجب بينم حال پير کنعاني پيش زاهد از رندي دم مزن که نتوان گفت ، با طبيب نامحرم حال درد پنهاني مي روي و مژگانت خون خلق مي ريزد ، تيز مي روي جانا ترسمت فروماني دل ز ناوک چشمت گوش داشتم ليکن ، ابروي کماندارت مي برد به پيشاني جمع کن به احساني حافظ پريشان را ، اي شکنج گيسويت مجمع پريشاني
گر تو فارغي از ما اي نگار سنگين دل
،
حال خود بخواهم گفت پيش آصف ثاني
تعبیر:
قدر لحظات عمر خود را بدان و آن ها را به راحتی از دست نده. راز خود را با نامحرمان در میان نگذار تا دچار دردسر و حسادت دیگران نشوی. برای رسیدن به هدف باید تلاش کنی. مراقب کارهای خود باش و با تعقل و تفکر و صبر و آرامش کار کن تا با سهل انگاری خود را دچار انحراف و شکست نکنی و پشیمان نشوی.